زیباترین موجود ؛ خوشبو ترین انسان و گرم ترین نفس را داری. دامنه تجربیات من گسترده نیست.اما همین اندک را تو کاملا پر کردی. نمیدانم اگر قرار بود جرعه ای از زندگی را مزه کنم ؛برای دوام آوردن تو آنرا بمن دادی. مثل نوری هستی که زندگی را گرم می کنی.مثل آبی زلال که بدی ها را میشویی. راستی نمیدانم آنجا که با تو بودم کجا بود.ویرانه ای که فرشته ای در آن افتاده و یا قطعه ای از بهشت که درک نکردم. رنگهای قاطی پاطی شهر مرده ها
لحظاتی که از عمر من حساب نشد
بی سرزمین تر از باد
ای ,تو ,مثل ,نمیدانم ,زندگی ,میشویی ,ای از ,زندگی را ,راستی نمیدانم ,نمیدانم آنجا ,آنجا که
درباره این سایت